سلاله ریشه

۳ تا ۶ سال

_

فعالیت‌های سلاله ریشه

_
فلسفه برای کودکان
آن‌چه بر کلاسمان حاکم بود، روح گفتمان بود. ما سعی می‌کردیم مخالفت کنیم  و درست مخالفت کنیم. سعی می‌کردیم موافقت کنیم و موافقت خود را درست اعلام نماییم و به ایده‌ها و نظرهای یکدیگر احترام بگذاریم. دلیل‌هایمان را بر اساس ایده‌ها و نظرات دوستانمان بنا کنیم و به آن‌ها خوب گوش دهیم و احترام بگذاریم. این‌گونه شد که کلاس مهارت‌های تفکر شکل گرفت.
زبان
درکلاسمان مربی ما فارسی نمی‌دانست. بچه‌ها باید با مربی انگلیسی حرف می‌زدند و یا اگر لازم بود به کمک بقیه حرفشان را  به مربی می‌گفتند. موضوعی که باعث می‌شد هر هفته کلاس برای ما جذاب و دوست داشتنی باشد موضوعات متفاوتی بود که در مورد آن‌ها بازی و فعالیت می‌کردیم مثل: مشاغل، خرید و فروش و ... . ما حتی آشپزی می‌کردیم اما همه را به زبان انگلیسی تجربه می‌کردیم.

زبان ریشه سلاله

چرتکه
کلاسمان با توپک شیطونی که در دلش پر از سوال بود و دوست داشت در دست تک تک فرزندانمان لیز بخورد تا سوال‌هایش را جواب دهد، شروع می‌شد. سوال‌هایی نظیر شمارش اعداد، شناسایی نماد اعداد، ساعت و...
گاهی در کلاس دست هم را می‌گرفتیم و می‌شماردیم، یک‌بار با دست‌هایمان روی میز ضرب می‌گرفتیم، یک‌بار با هم با لی لی  شمارش می‌کردیم و بار دیگر با دوستانمان بازی‌های چام‌چام را انجام می‌دادیم و می‌شمردیم. گاهی انقدر غرق شمارش می‌شدیم که تا ۱۰۰ می‌شمردیم و چقدر لذت بخش بود که به اعداد بزرگ بزرگ می‌رسیدیم.

موسیقی
در کلاس موسیقی هر هفته عمو تنها با شعر معروف «سلام آی بچه ها» بچه‌ها را به دور خود جمع می‌کرد و بعد از کلی سلام و احوالپرسی و انجام چند بازی حرکتی شروع می‌کردیم. هرکدام از کودکان پشت بلزهای خود می‌نشستند. شعرها و نت‌های هفته پیش را تکرار می‌کردیم و سپس به آموزش نت‌های جدید می‌پرداختیم.

مونته سوری
با هم در کنار هم می‌نشستیم، عدد روز و ماه را با هم در تقویم می‌گذاشتیم و می‌خواندیم. سپس فعالیت‌های جدید را یاد می‌گرفتیم . مشتاقانه با کارت‌ها بازی می‌کردیم، به آن‌ها گوش می‌دادیم و کلی دانستنی‌های دیگر مثل پرچم‌ها، سیاره‌ها، انواع ابرها و .... را می‌آموختیم.

شیرین سخن
همیشه اول کلاس‌هایمان با شعر شروع می‌شد.  روزهایی را با  داستان درست می‌کردیم و دسته جمعی قصه می‌گفتیم. من قصه‌گو می‌شدم و شماها در حالی‌که ریز‌ریز می‌خندیدید، به قصه‌های من گوش می‌کردید .بعضی وقت‌ها خودمان را جای شخصیت‌های داستان می‌گذاشتیم و آخر قصه را عوض می‌کردیم. چقدر زیبا و لذت بخش بود دوستی ما با کتاب‌ها و قصه‌ها.
یادش بخیر چقدر کلمات و لغت جدید شنیدیم و با آن‌ها جمله درست کردیم و با جمله‌ها قصه ساختیم. یاد همه‌ی خاطرات شیرین کلاس شیرین سخن به خیر که به ما یاد داد چگونه دنیای اطرافمان را بادقت ببینیم و با کلمات شیرین به بیان احساساتمان بپردازیم. 

مهارت های زندگی
به همراه مربیان از طریق بازی‌های مختلف مانند: پانتومیم، بازی کارت خرس‌ها، تلفن بازی و ... با انواع احساسات مانند شگفت زدگی، خوشحالی، عصبانیت، ترسیدن، خجالت زدگی، ناراحتی آشنا شدیم و حتی توانستیم آن‌ها را در چهره‌ی دیگران تشخیص دهیم و شکل آن احساسات را در بیاوریم و با آن‌ها بازی‌های سرگرم کننده انجام دهیم.
در برخی جلسات و هفته‌ها، فعالیت‌هایی در جهت حفظ و سلامت و استقلال خود داشتیم، مانند: شستن لباس‌های کوچک خود، اتوکشی، شستن ظروف، تمیز کردن و جارو کشیدن اتاق خود. در این کلاس یاد گرفتیم چگونه نیازهای خود را بیان کنیم و هنگام کارهای گروهی چگونه نوبت را رعایت کرده و به دیگران کمک 
نمائیم.
هنگام خشم و ناراحتی «خرگوش آرامش» به کمک ما می‌آمد و در کنار او تمرین صبر کردن را انجام می‌دادیم. با شیرین زبانی در موارد خاص تمام آن‌چه یادگرفته بودیم را به یکدیگر یادآوری می‌کردیم. به خصوص در مواقع عصبانیت راه‌های کنترل خشم را آموختیم و به رسم سلاله‌ای خود ایستادیم و با صدای بلند گفتیم: «ممنونیم».

بازی های مهارتی (عموها)
بعضی روزها که وارد سلاله می‌شدیم صدای شادی و هیجان کودکان جذبمان می‌کرد و با شنیدن این صداها دلمان می‌خواست بدانیم آن‌جا در آن کلاس چه خبر است؟ به سرعت از پله‌ها بالا می‌رفتیم و می‌رسیدیم به کلاس چوبی، بله صدا متعلق به کلاس عموها بود. عمو سعید و عموی مهدی در کلاس مشغول بازی با کودکان بودند. بازی‌های جالبی مثل الکم و دولکم ، دم موش و ... ما انواع فعالیت‌ها و بازی‌ها را با توپ، حلقه های هلاهوپ، سبدها، سکوهای مختلف، موانع و ... انجام می‌دادیم.
صدای ساز عموها هم شیرینی بازی‌ها را دو چندان می‌کرد. با بازی با عموها یادگرفتیم که می‌توانیم با کمی دقت و تمرکز متعادل خود را حفظ کنیم و کارهای بسیار دشوار را به راحتی انجام دهیم. 

_

سلاله‌ی ریشه از نگاه دوربین

_
پخش ویدیو
پخش ویدیو
پخش ویدیو
پخش ویدیو