پیروی از دستورالعملها در نگاه اول ممکن است یک ویژگی شخصیتی به نظر برسد، اما در واقع بخشی از توسعه تفکر انتقادی است؛ عاملی که باعث رشد شخصیتی کودکان در مدرسه و زندگی شخصی میشود.
تفکر انتقادی به بچهها کمک میکند تصمیمات درستی بگیرند و تفاوت بین اطلاعات قابل اعتماد و غیرقابل اعتماد را تشخیص دهند. در نتیجه به جای تبدیل شدن به یک کودک پیرو که قدرت تصمیمگیری ندارد، یاد میگیرند که چگونه در زمانی که لازم است، قوانین و دستورالعملها را رعایت کنند و چه زمانی نه بگویند.
بین حرفشنوی (پیروی) و دنبالهروی کورکورانه مرز باریکی وجود دارد که دست بر قضا میتواند تاثیر شگفتی در رفتار انسانها در بزرگسالی داشته باشد. بنابراین به عنوان والد یا مربی کودک اهمیت بالایی دارد که این تفاوت را بشناسیم و تشخیص دهیم کودک چه زمانی از دستورالعملها به خوبی پیروی نمیکند و رفتار خودسرانه دارد و چه زمانی باید قوه تشخیص او را تقویت کنیم که خودش در شرایط موجود بتواند تصمیمگیرنده باشد.
در این مقاله آموزش مهارت دنبال کردن دستورالعملها به کودکان و مفهوم پیروی از قانون را بررسی خواهیم کرد و مواردی مانند آموزش تفاوت دنبال کردن دستورات و اطاعت کورکورانه به کودک و راهکارهای اجرایی برای افزایش مهارت حرفشنوی و دنبال کردن دستورات در کودکان را مورد توجه قرار میدهیم.
مفهوم پیروی از قانون در کودکان
فرآیند یادگیری پیروی از قوانین، در خانه و از اوایل کودکی آغاز میشود. والدین، اولین آموزگاران فرزندان خود هستند و این یکی از درسهای مهمی است که میتوانند به آنها یاد دهند. خانه جایی است که کودکان میآموزند قوانین چیست، چرا مهم هستند و چگونه باید از آنها پیروی کنند. همچنین به اهمیت و ارزش پیروی از قوانین و چرایی بررسی این مهم میپردازیم.
قوانین خانواده دو هدف دارند:
- ایجاد نظم و ساختار در خانواده
- آماده کردن فرزندان برای دنیای بیرون از خانواده
اولین درس این است که دنیا پر از قوانین است. کودکان باید بدانند که چگونه از آنها پیروی کنند و بدون والدین خود با دنیا کنار بیایند. آنها این را با عبارات واضح و سادهای در مورد رفتارهای قابل قبول میآموزند که عواقب عدم رعایت قوانین را نیز بیان میکند.
قوانین به کودکان کمک میکند تا تفاوت بین درست و نادرست را بیاموزند و به آنها محدودیتهایی برای امتحان کردن میدهند. این همان چیزی است که به رفتار چالش برانگیز در کودکان مربوط میشود. کودکان بدرفتاری میکنند زیرا میخواهند بدانند که تا چه حد میتوانند پیش از این که با عواقب مواجه شوند، مطابق خواسته خود رفتار کنند. این بخش مهمی از رشد عاطفی کودک است.
به عبارت دیگر قوانین، کودکان را برای دنیای بیرون از خانواده آماده کرده و به آنها کمک میکنند تا یاد بگیرند که چگونه از مقرراتی که با آنها مواجه میشوند، پیروی کنند.
بیشتر بخوانید: آموزش مهارت مدیریت پول به کودکان + راهکارها
آموزش تفاوت دنبال کردن دستورات و اطاعت کورکورانه به کودک
مشارکت دادن کودکان در فرآیند قانونگذاری یکی از بهترین راهها برای آموزش اهمیت آن است. برای مثال، دادن نقش فعال به کودکان در تعیین قوانین چندین نتیجه مثبت دارد:
- کودکان احساس بهتری نسبت به خود پیدا میکنند و در نتیجه عزتنفس و اعتمادبه نفسشان بالا میرود.
- کودکان احساس میکنند «کنترل» بیشتری به موقعیت و زندگی خود دارند.
- احساس میکنند که جزئی از اعضای خانواده برای تصمیمگیری و ایجاد قوانین هستند. در واقع خود را بهعنوان یک عضو تیم میشناسند نه کسانی که فقط باید چشم بگویند.
این بدان معناست که خانوادههایی که به صورت مشارکتی و دموکراتیک عمل میکنند، روابط نزدیکتر و گرمتری نسبت به خانوادههایی خواهند داشت که در آن بزرگسالان بهعنوان رئیس عمل میکنند و انتظار دارند کودکان فقط بهصورت کورکورانه از قوانین پیروی کنند.
در واقع، تأثیر والدین بر کودکان به قدری قوی است که اگر آنها را وارد فرآیند کنید و آنها را بخشی از تیم کنید، به احتمال زیاد قوانین را میپذیرند.
تنظیم قانون و مقررات در خانه
داشتن قانون اساسی خانواده به کودکان کمک میکند تا قوانین حاکم بر تمام پویاییهای خانواده از جمله تعاملات بین خواهران و برادران را درک کنند. پس سندی ایجاد کنید که مسائل عمدهای را که خانواده با آنها درگیر است، از جمله نحوه تعامل خواهر و برادر با یکدیگر تا میزان تماشای تلویزیون توسط همه را پوشش دهد.
برای شروع لازم است در نظر بگیریم که تعداد و نوع قوانینی که خانواده شما مینویسند به سن فرزندان بستگی دارد. کودکان نوپا احتمالاً فقط میتوانند دو یا سه قانون را بفهمند و به خاطر بسپارند.
با در نظر گرفتن این موضوع، در مورد قوانینی که تعیین میکنید هوشمندانه رفتار کنید. آنها باید ویژگیهای زیر را داشته باشند:
- خاص و عینی؛ مثلا اینکه به کودک بگویید «خوب باش» کمکی نمیکند. اما اگر بگویید «نباید دوستت را بزنی» دقیقا به او میگوید که شما میخواهید اوچگونه رفتار کند. همچنین تشخیص اینکه کودک چه زمانی قانون را زیر پا میگذارد نیز آسان میشود.
- واضح و مختصر؛ هر چه کودک کوچکتر باشد، قانون باید کوتاهتر باشد.
- مناسب سن؛ انتظار اینکه یک کودک 5 ساله، 10 یا 20 قانون را به خاطر بسپارد و از آنها پیروی کند، واقعبینانه نیست، در حالی که یک نوجوان باید بتواند قوانین پیچیدهتر را مدیریت کند.
دنبال کردن دستورالعملهای همسالان
کودکان در فرآیند رشدی خود در سنین ۶ سالگی به بعد معمولا شروع به تقلید از سایر همسالان خود میکنند. همه رفتارهای آنها بعد از این تبعیت درست نخواهد بود؛ ممکن است آنها شروع به تقلید کارهای ناپسند از سایر همسالان یا حتی معلمان خود کنند.
در این سن، کودک احساس استقلال بیشتری دارد و رفتار او به صورت چشمگیری تغییر میکند. ضمن اینکه نسبت به گفتار و رفتار همسالان خود تمایل بیشتری نشان میدهد.
در این زمان کودکان حتی اگروالدین خود را بسیار دوست داشته باشند هم معمولا محبت خود را بیان نمیکنند. از طرفی والدین باید حساسیت بیشتری نسبت به تغییر رفتار کودک داشته باشند. چرا که کودک میخواهد در این سنین مانند یک شخصیت مهم و برجسته با او برخورد شود.
بیشتر بخوانید: آموزش نظم و ترتیب به کودکان
حرفشنوی کودک از والدین
گاهی اوقات تربیت کودکان میتواند بسیار سخت باشد، بهخصوص زمانی که آنها روحیه سرکشی دارند. در نتیجه ممکن است منجر به تهدیدهای مختلفی از سوی والدین شود، مانند: «اگر همین الان میز را نچینی، از بازی بعدازظهر محروم میشوی!» یا، «من به تو دو دقیقه فرصت میدهم تا اتاقت را تمیز کنی. اگر تا زمانی که من برگردم این کار انجام نشود، خبری از خوراکی مورد علاقهات نیست!»
مشکل بیان چنین گفتههایی این است که معمولا کودکان نه تنها به حرف شما گوش نمیدهند بلکه لجبازی خواهند کرد و کارهایی خلاف آن را انجام میدهند. بنابراین تهدیدها ممکن است دستاوردهای کوتاه مدتی برای شما به ارمغان بیاورند (یعنی فرزندتان وظایفی را که میخواهید انجام دهد) اما برای مدت طولانی ایدهآل نیستند.
پس بهتر است به کودکان آموزش دهیم که نیازها و خواستههای خود را شفاف بیان کنند و اگر اختلاف نظر وجود دارد، با آرامش و احترام حرف خود را منتقل کنند. از اینرو هنگام صحبت کردن با کودک خود آرام باشید. اگر متوجه شدید که آنها بیش از حد سرکشی میکنند و رفتار آنها باعث میشود که شما صبر خود را از دست بدهید، قبل از صحبت با آنها ابتدا خودتان را آرام کنید.
از سوی دیگر به عنوان بزرگسال، ما معمولا میخواهیم دلیل انجام کارها را بفهمیم این در حالی است که توضیحات همیشه برای کودکان، به ویژه کودکان زیر ۶ سال، کارساز نیست. به عنوان مثال اگر به آنها بگویید «اگر اسباببازیهای خود را پس از استفاده از آنها برنداری، ممکن است پاهایت روی آن برود و درد بگیرد. پس اتاقت را مرتب کن تا بتوانی به سادگی بازی کنی» ممکن است نتیجه دلخواهتان را نگیرید. با وجود اینکه چنین جملاتی برای بچههای بزرگتر کارساز است. بچههای کوچکتر نمیتوانند با پیامدهای آینده ارتباط برقرار کنند. بنابراین ممکن است انگیزهای برای انجام یک کار پیدا نکنند. این دلیل دیگری است که مسیرها را کوتاه و دقیق کنید.
مرز بین رفتار مستقلانه و حرفشنوی در کودکان
تا اینجا در رابطه با اهمیت دادن دستورالعملها صحبت کردیم و گفتیم که در برخی موارد از فرزندتان نپرسید، بلکه به او بگویید چه کاری انجام دهد. این رویکرد برای کودکان خردسالی که نمیتوانند توضیحات و اطلاعات اضافی را از دستورالعملهای شما درک کنند، کاربردی است.
اما وقتی بچهها بزرگتر میشوند، ممکن است شروع به واکنش مستقل به موقعیتهای مختلف کنند. برای مثال، اگر همیشه به آنها گفتهاید که اسباببازیهایشان را بردارند زیرا ممکن است روی آن بروند و پاهایشان درد بگیرد، ممکن است تصمیم بگیرند به جای مرتب کردن اسباببازیها، آنها در یک طرف اتاق و جایی که در مسیر بازی آنها نیست بگذارند.
گاهی والدین این رفتار را بیاحترامی میدانند و باعث میشود که آنها را دعوا کنند. در مقابل نیز کودکان احساس ناتوانی کرده و شروع به سرکشی میکنند.
یک راهحل کاربردی این است که به بچهها اجازه دهید هر از گاهی با بزرگتر شدن، برای تصمیمگیریهایشان آزادی عمل داشته باشند. به عنوان مثال، اگر دوست ندارند زود بخوابند از آنها بخواهید چند شب خودشان برای ساعت خواب برنامهریزی کرده و صبحها هم زود بیدار شوند.
البته این بدان معنا نیست که بچهها باید هر کاری که میخواهند انجام دهند. شما هنوز پدر و مادر هستید! با این حال، وقتی بچهها بزرگتر میشوند و شروع به تفکر مستقل میکنند، خیلی خوب است که به آنها فرصتی برای تصمیمگیری (البته به صلاحدید شما) بدهید.
بیشتر بخوانید: آموزش مهارت مدیریت زمان به کودکان + راهکارها
راهکارهای اجرایی برای افزایش مهارت حرفشنوی و دنبال کردن دستورات در کودکان
موثرترین قوانین آنهایی هستند که همه بر آن توافق دارند و آنها را میفهمند. این قوانین همچنین باید برای خانواده شما معنی داشته باشد. وقت بگذارید و به دقت در مورد آنها فکر کنید. در ادامه چند راهکار برای چیدن قوانین و همچنین دنبال کردن دستورات در کودکان بیان خواهیم کرد:
توجه فرزندتان را جلب کنید
قبل از دادن راهنمایی به فرزندتان، توجه کامل او را داشته باشید. در غیر این صورت، فعالیت برای شما و آنها غیرممکن خواهد بود. برای جلب توجه میتوانید از جملههای سادهای مثل «به من نگاه کن. باید یه چیزی بهت بگم.» استفاده کنید.
شفاف باشید
یکی از مؤلفههای کلیدی برای کمک به فرزند شما برای یادگیری پیروی از دستورالعملها این است که آنچه را که باید انجام دهند روشن کنید. برای رسیدن به این هدف مستقیم باشید و از زبان ساده استفاده کنید.
برای مثال، «زمان رفتن به رختخواب است» بسیار بهتر از این است که «باید زود بخوابی. فردا روزی طولانی در پیش داریم و باید به اندازه کافی استراحت کنی.»
ممکن است فرض کنید که جمله دوم به کودک کمک میکند تا درک بیشتری از آنچه میگویید، داشته باشد. این در حالی است که ارائه جزئیات بیش از حد ممکن است منجر به سردرگمی کودک در اطلاعاتی شود که شما به او میدهید. پس بهتر است آنچه را که لازم است بگویید و بقیه را کنار بگذارید.
تمرکز بر یک دستورالعمل در یک زمان
با توجه به نکته قبل، ما گاهی اوقات مرتکب اشتباه میشویم که در یک زمان بیش از حد به کودکان دستور میدهیم. به عنوان مثال، ممکن است بگوییم: «اسباببازیهایت را بردار، آنها را در جعبه اسباببازی قرار بده، دستهایت را بشور و بعد به برادرت بگو که وقت غذا خوردن است». با این دستورالعملهای زیاد، اولویتبندی یا رمزگشایی کاری که واقعاً قرار است انجام دهد، برای فرزندتان سخت میشود. بههمین دلیل بهتر است هر بار یک دستور داده شود یا آنها را با هم به روشی که منطقی باشد گروهبندی کنید.
با استفاده از مثال بالا، میتوانید یک اسباببازی به فرزندتان بدهید و از او بخواهید آن را در جعبه اسباببازی بگذارد. سپس یکی دیگر و همین کار را ادامه دهید تا همه آنها از روی زمین جمع شود. اما اگر فرزند شما بزرگتر است، میتوانید دستورالعملها را به او بگویید: «عروسک خود را بردار و در جعبه اسباببازی بگذار».
سپس ممکن است بخواهید دستورالعملها را پیچیدهتر کنید. برای مثال، ممکن است از آنها بخواهید که تمام اسباببازیها را از روی زمین بردارند و در جعبه اسباببازی بگذارند. پس از تکمیل آن، از آنها بخواهید دستهای خود را بشویند و به برادرشان بگویند که وقت غذا خوردن است.
دستورالعملهای خود را شمارهگذاری کنید
اگر میخواهید دستورالعملهای خود را در وظایف قابل مدیریت گروهبندی کنید، این نکته بسیار موثر است. میتوانید به سادگی دستورالعملهایی را که به فرزندتان میدهید شمارهگذاری کنید.
به عنوان مثال، با این جمله شروع کنید: «باید همین الان سه کار را انجام دهی» یا «توجه کن؛ چهار کار هست که باید انجام دهید.» همچنین میتوانید از اعداد ترتیبی مانند «اول»، «دوم»، «سوم» و غیره برای برچسبگذاری هر کار استفاده کنید. با استفاده از این تکنیک میتوانید به فرزندتان کمک کنید تا متوجه شود که بیش از یک چیز از او خواسته میشود و آنها میتوانند بین آنها تمایز قائل شوند و کارهای انجام شده را در فهرست خود پیگیری کنند.
در حالی که شمارهگذاری دستورالعملها به شما کمک میکند تا همه چیز روشن شود، همچنان مهم است که لیست را نسبتا کوتاه نگه دارید. از آنجایی که افراد معمولا فقط میتوانند تا چهار چیز مختلف را در حافظه کاری خود نگه دارند، توصیه میکنیم بیش از چهار دستورالعمل را در یک زمان ارائه نکنید.
بیشتر بخوانید: آموزش کنترل خشم به کودکان + بایدها و نبایدهای مواجهه با کودک عصبانی
به کودک خود کمک کنید تا دستورالعملها را تجسم کند
دادن نشانههای بصری میتواند به کودک شما کمک کند تا آنچه شما میخواهید انجام دهد را بهتر درک کند. برای استفاده از این راهکار، یک کار را نشان دهید سپس از آنها بخواهید که از شما الگو بگیرند. به عنوان مثال، «با دقت به من نگاه کن. ببین چگونه این بشقاب، چنگال و قاشقها را مرتب میکنم. حالا از تو میخواهم بقیه میز را به همین شکل بچینی.»
این رویکرد «اول من، حالا تو» به کودک شما اجازه میدهد تا قبل از شروع به کار، دقیقا آنچه را که میخواهید انجام دهد، تجسم کند. این شیوه همچنین میتواند یک استراتژی بسیار موثر برای کودکانی باشد که دارای مشکلات پردازش زبان هستند.
به فرزندتان اجازه دهید اطلاعات را پردازش کند
همانطور که ما گاهی اوقات باید مکث کنیم و به اطلاعاتی که اخیرا خواندهایم یا شنیدهایم فکر کنیم، بچهها نیز برای پردازش اطلاعات به این زمان نیاز دارند؛ به خصوص زمانی که یاد میگیرند دستورالعملها را دنبال کنند. پس از دادن دستورالعمل به آنها، چند ثانیه صبر کنید تا آنها بتوانند اطلاعات را جذب کنند.
انجام این کار همچنین ممکن است به کودک شما کمک کند که به جای اینکه از شما بخواهد حرف خود را تکرار کنید، در اولین بار گوش دادن را یاد بگیرد. با این حال، اگر آنطور که شما میگویید عمل نمیکنند یا به نظر گیج میرسند، تکرار دستورالعملها اشکالی ندارد.
حواسپرتی را به حداقل برسانید
کودکان دامنه توجه کوتاهی دارند. به همین دلیل ضروری است که توجه آنها را حفظ کنید.
اگر تلویزیون در پسزمینه روشن است یا آنها مشغول بازی هستند، انجام هر یک از دستورالعملهای شما برایشان چالشبرانگیز خواهد بود. تلویزیون را خاموش کنید. از آنها بخواهید بازی یا هر چیز دیگری را که با آن مشغول هستند کنار بگذارند و تمام توجه خود را به شما معطوف کنند.
یکی دیگر از اجزای ضروری این است که به کودک خود نیز توجه کامل داشته باشید. این کار ممکن است به آنها کمک کند تا متوجه شوند که اطلاعات مهم هستند.
روی لحن صدا تمرکز کنید
افراد مختلف میتوانند کلمات یکسانی را بگویند اما تفاوت در لحن، صدا، سرعت و زیر و بم میتواند پیام را کاملا تغییر دهد.وقتی صحبت از کمک به کودکان برای پیروی از دستورالعملها میشود، صحبت کردن با لحن آرام، واضح و یکنواخت بسیار مؤثرتر است. به یاد داشته باشید که میخواهید فرزندتان فقط بر روی دستورالعملها تمرکز کند و نه صدا یا لحن شما.
تکنیک نپرس، بگو
اگر دستورالعمل خود را این گونه بیان کنید: «ممکن است لطفا اسباب بازیهایت را برداری؟» ممکن است به کودک شما این تصور را بدهد که مجبور نیست این کار را انجام دهد. در عوض، عبارت را به «زمان برداشتن اسباببازیهایت است» تغییر دهید، زیرا این امر روشن میکند که آنها انتخابی ندارند.
تشویق کنید
تشویق مثبت یک راه عالی برای کمک به کودک در پیروی از دستورالعملهای شماست. بنابراین آنها را تشویق کنید. مثلا به آنها امتیاز بدهید یا برایشان دست بزنید تا نشان دهید که از کاری که انجام دادهاند، خوشحال هستید. دقت کنید که بیش از حد از تشویق استفاده نکنید. هرچه بیشتر متوجه شوند که چقدر خوشحال هستید، احساس بهتری نسبت به گوش دادن به دستورالعملهای شما خواهند داشت و ادامه پیروی از دستورالعملهای شما در آینده برای آنها آسانتر خواهد شد.
سخن پایانی
پیروی از قانون یکی از مهمترین مواردی است که از سنین کم باید به کودکان خود آموزش دهید. این قوانین از مفاهیم سادهای مثل جمع کردن اسباببازیها پس از بازی یا شستن دستها شروع میشود و با بزرگ شدن کودکان به قوانین پیچیدهتر میرسد.
اینکه کودکان یاد بگیرند در چه مواردی باید از قوانین پیروی کرده و در چه مواردی باید نه بگویند به مهارت تفکر انتقادی آنها مرتبط است که میتوانید از سنین کم به آنها آموزش دهید.
منابع:
How to Teach Children the Value of Following Rules
Following Directions: How It Helps Kids Develop Critical Thinking
دیدگاهها