زمان مطالعه:۹ دقیقه

برای دانستن اهمیت آموزش همدلی به کودکان، کافی است بدانید که همدلی در مغز ما جریان دارد!

ما در واقع سلول‌هایی در مغز خود داریم که نورون‌های آینه‌ای نامیده می‌شوند این سلول‌ها به‌گونه‌ای فعال می‌شوند که گویی همان وظیفه‌ای را انجام می‌دهیم که شخص دیگری انجام می‌دهد، یا احساس می‌کنیم آن‌ها چه احساسی دارند. آیا تابه‌حال وقتی می‌بینید که کسی در تلویزیون صدمه می‌بیند، بغض کرده‌اید؟ این به این دلیل است که نورون‌های آینه‌ای شما تحریک می‌شوند. شما درد آن­ها را در سطح عصبی احساس می‌کنید. نورون‌های آینه‌ای همچنین دلیل مسری بودن خمیازه هستند. نورون‌های آینه‌ای ما زمانی شلیک می‌شوند که ما خمیازه‌های شخص دیگری را تماشا می‌کنیم و ما هم به نوبه خود همین کار را انجام می‌دهیم.

ما به همدلی نیاز داریم تا به این واقعیت پی ببریم که همه ما انسان هستیم و همه چیزهای مشترک بسیار بیشتری از آنچه فکر می‌کنیم داریم. براین‌اساس، در این مقاله از سلاله، به بررسی همدلی، تأثیر آن در روابط فردی و آموزش همدلی به کودکان می­پردازیم.

منظور از همدلی در کودکان چیست؟

کودکان با سطح معینی از همدلی متولد می‌شوند. آن­ها تمایل ذاتی برای کمک به دیگران و به‌طورکلی خوب‌بودن دارند. بااین‌حال همدلی واقعی شامل توانایی درنظرگرفتن دیدگاه دیگران است. قبل از حدود هفت‌سالگی، کودکان نمی‌توانند دنیا را از دیدگاه دیگران ببینند؛ اما این خودمحوری به‌مرورزمان کم‌رنگ می­شود. اگر کودکی مدام به شکلی رفتار کند که به دیگران آسیب بزند – برای مثال از طریق پرخاشگری فیزیکی یا طغیان‌های کلامی – این رفتار می‌تواند نشانگر عدم توانایی او در درک اثرات اعمالش بر دیگران باشد. حتی ممکن است بتوانید رشد همدلی را از تماشای فیلم با کودک تشخیص دهید. اگر کودک نتواند داستان را از چشمان کاراکتر تجربه کند؛ مثلاً تجربه درد در هنگام آسیب‌دیدن شخصیت، ترس از ترس و… به این معنی است که کودک در تلاش برای ایجاد همدلی است.

باید توجه داشت که همدلی ما نسبت به همه افراد به یک اندازه نیست. اغلب با کسانی احساس نزدیکی و همدلی می‌کنیم که آن‌ها را جزو «گروه خودی» می‌دانیم درحالی‌که ممکن است به افرادی که بیرون از این دایره هستند نگرشی منفی داشته باشیم. هر چه افراد به «گروه خودشان» وفاداری بیشتری پیدا می‌کنند، اهمیت دارد که تلاش کنیم تنها با کسانی که به ما شبیه‌اند همدلی نکنیم و این ارزش را نیز به فرزندانمان منتقل کنیم.

مصداق­‌های همدلی در کودکان

مصداق‌های همدلی شامل رفتارهایی هستند که فرد درک و توجه خود را به احساسات و نیازهای دیگران نشان می‌دهد. برای مثال زمانی که کودک می‌بیند هم‌کلاسی‌اش ناراحت است، به او نزدیک می‌شود و با پرسیدن «چطور می‌توانم کمک کنم؟» احساسات او را درک می‌کند. یا وقتی فردی دچار مشکل می‌شود، همدلی یعنی به‌جای قضاوت، ابتدا به مشکلات او گوش‌فرادادن و از او حمایت‌کردن. در محیط خانواده، همدلی به معنای درک احساسات اعضای خانواده و پاسخ‌دادن به نیازهای آن‌ها است؛ مانند وقتی که والدین احساسات فرزند خود را درک کرده و در لحظات سخت به او آرامش می‌دهند. همدلی همچنین می‌تواند در فعالیت‌های روزمره مانند به‌اشتراک‌گذاری منابع یا وقت‌گذاشتن برای کمک به دیگران نمایان شود. این رفتارها به ایجاد روابط صمیمانه‌تر و سالم‌تر در اجتماع و محیط‌های مختلف کمک می‌کنند.

آموزش همدلی به کودکان چگونه است؟

هر پدر و مادری دوست دارد فرزندی تربیت کند که نسبت به دیگران همدلی نشان دهد. بااین‌حال ممکن است مطمئن نباشید که چگونه همدلی را به فرزندتان بیاموزید و آموزش همدلی می‌تواند به‌ویژه درصورتی‌که فرزند شما تفاوت‌های خاصی در یادگیری و تفکر داشته باشد دشوار باشد. کودکی که همدلی نشان می‌دهد، می‌تواند افکار، احساسات و تجربیات شخص دیگری را درک کند و از آن­ها قدردانی کند؛ اما کودکانی که مشکلات توجه یا مشکلات اجتماعی دارند ممکن است با این مهارت دست‌وپنجه نرم کنند.

به‌عنوان‌مثال برخی از کودکان ممکن است آن‌قدر سریع حرکت کنند که از احساس فرد دیگری آگاه نباشند. همچنین ممکن است نتوانند روی موقعیت تمرکز کنند. بچه‌هایی که مشکلات مهارت‌های اجتماعی مانند (NVLD)دارند، اغلب در برداشتن نشانه‌های غیرکلامی مشکل دارند. آن­ها ممکن است متوجه احساساتی که مردم از خود نشان می‌دهند نکنند یا درک نکنند. در این بخش از مقاله شما را با ۷ راهکار از راهکارهای آموزش همدلی با کودکان آشنا می­کنیم.

  • در زمانی ناراحتی کودکان با آن­ها همدلی کنید
  • درباره راهبردهای جایگزین بحث کنید
  • آگاهی از نشانه‌های غیرکلامی را افزایش دهید
  • با کودکان خود بازی کنید
  • نقش‌­آفرینی سناریوهای مختلف
  • همدلی را در لحظه تجربه کنید
  • در برخی مواقع استراتژی­های خود را تغییر دهید

در زمان ناراحتی کودکان با آن­ها همدلی کنید

حساسیت نسبت به احساسات کودکان نه‌تنها به آن‌ها احساس دیده‌شدن و درک‌شدن می‌دهد؛ بلکه به آن‌ها می‌آموزد که همدلی چگونه می‌تواند ارتباطات را تقویت کند. این شیوه به کودکان کمک می‌کند که ببینند وقتی فردی به احساساتشان توجه می‌کند، چه احساسی در آن‌ها ایجاد می‌شود و چگونه می‌توانند این توجه را در روابط خود نیز به کار گیرند.

به‌عنوان‌مثال تصور کنید مشغول آماده‌کردن شام هستید و کودکتان درخواست بستنی می‌کند. به‌جای واکنش سریع یا ابراز نارضایتی می‌توانید لحظه‌ای مکث کنید و با همدلی به او پاسخ دهید. با این روش به او نشان می‌دهید که احساساتش مهم است و شما او را می‌فهمید. می‌توانید بگویید: می‌دانم که الان خیلی دوست داری بستنی بخوری. بستنی خوردن لذت‌بخش است؛ اما قرارمان این است که اول شام بخوریم، بعد دسر. سپس برای تقویت حس مشارکت و درک او می‌توانید پیشنهادی خلاقانه بدهید: بیا روی تخته‌سیاه، زمان دقیق بستنی خوردن را بنویسیم تا هم منتظر ماندن آسان‌تر شود و هم یادت باشد که بعد از شام نوبت دسر است.

درباره راهبردهای جایگزین بحث کنید

بهترین زمان برای تقویت مهارت‌های همدلی و گفتگو، زمانی است که فرزندتان آرام است و ذهن او آمادة یادگیری و تأمل. وقتی کودک در شرایط آرام و پذیرنده قرار دارد، بهتر می‌توان دربارة رفتارها و احساسات صحبت کرد و او را به فکر واداشت. برای مثال می‌توانید پس از صرف شام و خوردن بستنی با لحنی تشویق‌کننده به او بگویید: «خیلی خوبه که صبر کردی تا بعد از شام بستنی بخوری. این کار واقعاً نشان می‌ده که چقدر بزرگ شدی و می‌تونی صبر کنی.» سپس می‌توانید فرصت یادگیری بیشتری به او بدهید: «به نظرت، چه حرف دیگه‌ای می‌توانستیم بزنیم یا چه‌کار دیگه‌ای می‌توانستیم انجام بدیم که گفتگوی ما دربارة بستنی دلپذیرتر بشه؟»

این سؤال باز به کودک امکان می‌دهد درباره احساسات و واکنش‌های خود فکر کند و بفهمد که گفتگو چگونه می‌تواند با آرامش و درک متقابل پیش برود. از این راه، کودک یاد می‌گیرد که در آینده هم با شیوه‌های آرام‌تر و همدلانه‌تر به نیازها و خواسته‌های خود بپردازد و بداند که گفتگوی خوب می‌تواند به نیازها پاسخ دهد، بدون اینکه به بحث و تنش تبدیل شود. این روش نه‌تنها کمک می‌کند کودک احساساتش را بپذیرد؛ بلکه به او یاد می‌دهد که قوانین و ترتیب‌ها هم قابل‌احترام هستند. همچنین با این مدل رفتار، کودک یاد می‌گیرد که چگونه می‌تواند در موقعیت‌های مشابه، هم احساسات خود را بروز دهد و هم احساسات دیگران را در نظر بگیرد.

آگاهی از نشانه­‌های غیرکلامی را افزایش دهید

بچه‌هایی که در مهارت‌های اجتماعی دچار مشکل هستند، گاهی اوقات برای درک نشانه‌های اجتماعی به‌ویژه زبان بدن و حالات چهره دچار چالش می‌شوند. برای مثال چشم‌های پایین و حالت درهم‌رفته ممکن است به‌راحتی برای آن‌ها نشانه‌ای از «غمگینی» نباشد. این کودکان ممکن است برای تشخیص پیام‌های مختلف زبان بدن، حالات چهره و لحن صدا نیاز به کمک داشته باشند تا بتوانند معنای دقیق این نشانه‌ها را درک کنند.

یکی از روش‌های مفید برای تقویت این مهارت‌ها، تماشای تصاویر یا برنامه‌های تلویزیونی به‌صورت بی‌صدا است. در این حالت فرزندتان به کمک شما می‌تواند توجه بیشتری به زبان بدن، حالات چهره و رفتارهای غیرکلامی افراد حاضر در برنامه داشته باشد. به‌عنوان‌مثال شما می‌توانید از او بخواهید که احساسات شخصیت‌های مختلف در تلویزیون را شناسایی کند و برای هر احساس یک برچسب بگذارد: «به نظر می‌رسد این شخصیت غمگین است» یا «این یکی خوشحال به نظر می‌آید».

برای آموزش همدلی با کودکان خود بازی کنید

یادگیری همدلی نباید برای فرزند شما یک کار طاقت‌فرسا باشد. شما حتی می‌توانید آن را سرگرم‌کننده کنید. با فرزندتان روی یک نیمکت در زمین‌بازی یا مرکز خرید بنشینید. سعی کنید حال‌وهوای افرادی را که از کنار آن­ها عبور می‌کنند حدس بزنید و توضیح دهید که چه سرنخ‌هایی باعث شده فکر کنید شخصی خوشحال، غمگین یا دیوانه است. این نوع بازی به کودک شما کمک می‌کند تا بفهمد که چگونه عبارات، زبان بدن و لحن صدا می‌تواند احساس دیگران را نشان دهد.

نقش ­آفرینی سناریوهای مختلف

برخی از بچه‌هایی که مهارت‌های اجتماعی یا مشکلات توجه دارند، در تصور احساس فرد دیگر مشکل دارند. این می‌تواند در موقعیت‌های روزمره یا در موقعیت‌های جدی­تر مانند زمانی که یک دوست یا یکی از اعضای خانواده با غم و اندوه کنار می‌آید، صادق باشد. انجام‌دادن سناریوهایی مانند دعوت‌نشدن به جشن تولد، می‌تواند برای فرزند شما آسان‌تر شود تا دیدگاه شخص دیگری را ببیند.

همدلی را در لحظه تجربه کنید

وقتی فرزندتان در یک موقعیت اجتماعی نشان می‌دهد که همدلی ندارد، بهترین راه این است که خودتان همدلی را الگوبرداری کنید. به‌جای اصلاح فوری او به او فرصتی بدهید تا از شما یاد بگیرد چگونه با دیگران با مهربانی و درک رفتار کند. برای مثال فرض کنید در طول پیاده‌روی به مدرسه، کودک دیگری پروژه هنری خود را از دست می‌دهد و فرزند شما می‌خندد. ممکن است وسوسه شوید که فوراً فرزندتان را سرزنش کنید؛ اما بهترین واکنش این است که خودتان همدلی را در عمل نشان دهید. به‌جای واکنش منفی می‌توانید به کودک دیگری که پروژه‌اش را رها کرده نزدیک شوید و بگویید: «آیا می‌خواهید من به شما کمک کنم که دوباره آن را جمع کنید؟ می‌توانم کتاب‌هایتان را هم حمل کنم.»

با این رفتار شما به فرزندتان نشان می‌دهید که در موقعیت‌های اجتماعی، همدلی چگونه می‌تواند به دیگران کمک کند و چطور می‌توان با دلسوزی و مهربانی به مشکلات دیگران واکنش نشان داد. این نوع مدل‌سازی رفتار به کودکتان کمک می‌کند تا بفهمد چگونه باید در موقعیت‌های مشابه به احساسات و نیازهای دیگران توجه کند و خود را به‌جای آن‌ها بگذارد.

در برخی مواقع استراتژی­های خود را تغییر دهید

اگر استراتژی «چه احساسی دارید…» در موقعیتی کار نمی‌کند و فرزندتان هنوز نتوانسته احساسات دیگران را درک کند، یکی از راه‌های مؤثر این است که کانون توجه را به سمت خودتان ببرید. در این روش شما می‌توانید با به اشتراک گذاشتن تجربه‌های شخصی خود، احساسات مشابه را به او نشان دهید و به او کمک کنید تا همدلی را درک کند.

مثلاً ممکن است بگویید: «یادم می‌آید وقتی در صف پیتزافروشی ایستاده بودم و مدت‌ها طول کشید تا نوبتم برسد. بعد از مدتی، کسی متوجه نشد که من در صف هستم و قبل از من سفارش خود را ثبت کرد!»

این روش به‌جای اینکه کودک را مجبور به صحبت در مورد احساسات خود کند، روی تجربه شما متمرکز است و این تغییر تمرکز می‌تواند مفید باشد. وقتی شما احساسات خود را بیان می‌کنید، فرزندتان به طور غیرمستقیم از شما می‌آموزد که چطور به احساسات دیگران توجه کند. این روش به کودک کمک می‌کند تا روی احساسات شما و تجربه‌ای که به اشتراک می‌گذارید تمرکز کند که در نتیجه ممکن است او به درک بهتری از احساسات دیگران برسد.

راه­های تقویت همدلی در کودکان

همدلی مهارتی است که می‌توان آن را به شیوه‌ای هدفمند آموزش داد و پرورش داد. یادگیری همدلی شامل یک فرایند آگاهانه است که به ما کمک می‌کند احساسات دیگران را بهتر بشناسیم، درک کنیم و به آن‌ها واکنش مناسب نشان دهیم. این مهارت به‌مرور از طریق چند گام مهم تقویت می‌شود که عبارت‌اند از:

۱. تنظیم و دریافت احساسات دیگران: در گام نخست لازم است بتوانیم نشانه‌های غیرکلامی مانند حالت چهره، تن صدا و زبان بدن را تشخیص دهیم و بفهمیم که افراد چه احساسی دارند. این توانایی به ما کمک می‌کند تا بدون نیاز به گفتار، حس و حال آن‌ها را درک کنیم.

۲. قراردادن خود در جایگاه دیگران: برای همدلی واقعی باید بتوانیم دنیا را از نگاه دیگران ببینیم. پرسیدن از خودمان که اگر من در این شرایط بودم، چه احساسی داشتم و به چه چیزی فکر می‌کردم؟ به ما کمک می‌کند تا از چارچوب ذهنی فرد دیگری به موقعیت نگاه کنیم.

۳. انتخاب آگاهانه رفتارهای همدلانه: بعد از درک احساسات دیگران، زمان آن است که به‌جای واکنش‌های غریزی یک‌قدم به جلو برداریم و رفتارهایی را انتخاب کنیم که مهربانی و حمایت را نشان دهند. این یعنی انتخاب گفتار و رفتاری که به‌جای خشم و قضاوت، همدلی و همدردی را منتقل می‌کند.

تقویت این مهارت‌ها نه‌تنها به بهبود روابط اجتماعی و عاطفی ما کمک می‌کند؛ بلکه باعث می‌شود دنیایی پر از درک و همکاری ایجاد کنیم. در واقع همدلی از اینجا آغاز می‌شود که برای لحظه‌ای خودمان را فراموش کنیم و با تمام وجود تلاش کنیم دیگران را ببینیم و حس کنیم. یکی از مؤثرترین روش‌ها برای آموزش همدلی به کودکان نشان‌دادن همدلی به آنهاست. شما با پرسیدن سؤالات باز به آن‌ها نشان می‌دهید که درک دیگران چگونه است. شما به آن­ها کمک می‌کنید تا احساسات خود را برچسب‌گذاری کنند و به آن­ها بگویید که اشکالی ندارد که هر طور که می­خواهند، احساس کنند. این نشان می‌دهد که شما می‌توانید آن­ها را ببینید و آن­ها را بپذیرید.

چه زمانی کودکان همدلی ایجاد می­کنند؟

همدلی در کودکان ۲ تا ۳ساله زمانی شروع می‌شود که همدلی نشان می‌دهند، مانند دلداری دادن به یک خواهر یا برادر غمگین یا به اشتراک گذاشتن یک اسباب‌بازی با یک هم‌بازی تنها. بااین‌حال مشخص نیست که آیا این اقدامات به معنای درک کامل احساسات دیگران است یا خیر. در این مرحله کودکان سطح پایه‌ای از همدلی را از خود نشان می‌دهند که سپس با راهنمایی والدین و معلمان در دوران بلوغ پرورش داده و اصلاح می‌شود.

زمانی که کودکان مهارت‌های شناختی برای درک دیدگاه‌های دیگران را به دست می‌آورند، همدلی واقعی در ۶ تا ۷ سالگی شکل می‌گیرد. در این سن، کودکان می‌توانند درک کنند که دیگران چه احساسی دارند و به افرادی که فکر می‌کنند در مضیقه هستند، کمک کنند. اکثر مردم بر این باورند که همدلی یک توانایی طبیعی است که در انسان ذاتی است؛ اما هنوز در دوران کودکی و نوجوانی در حال پیشرفت است. رشد همدلی در کودکان تحت‌تأثیر عوامل مختلفی از جمله ژنتیک، خلق‌وخو و تربیت آن­ها شکل می‌گیرد.

آینده کودکی که حس همدلی در او تقویت شده است

آینده کودکی که حس همدلی در او تقویت شده است، پر از فرصت‌های مثبت و موفقیت‌های شخصی خواهد بود. این کودک قادر خواهد بود روابط عمیق‌تر و مستحکم‌تری با دیگران برقرار کند، زیرا توانایی درک و احترام به احساسات دیگران را دارد. او در مواجهه با مشکلات اجتماعی به‌جای واکنش‌های تند به دنبال راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز خواهد بود و می‌تواند به‌عنوان یک رهبر همدل و مسئول شناخته شود. این کودکان معمولاً از سلامت روانی بهتری برخوردارند و کمتر در معرض افسردگی یا اضطراب قرار می‌گیرند. علاوه بر این، آن‌ها بیشتر تمایل دارند به کمک دیگران بشتابند و در حل مشکلات جامعه مشارکت فعال داشته باشند، به همین دلیل آینده‌ای مملو از دستاوردهای مثبت در انتظارشان خواهد بود.

جمع‌بندی

آموزش همدلی به کودکان به معنای کمک به آن‌ها برای درک و احساس هم‌زمان با دیگران است. این آموزش می‌تواند از طریق فعالیت‌هایی مانند بازی‌های نقش‌آفرینی، داستان‌خوانی یا گفتگو در مورد احساسات به کودکان منتقل شود. همدلی به کودکان کمک می‌کند تا به‌جای قضاوت، به دیگران گوش دهند و احساسات آن‌ها را درک کنند. والدین و مربیان باید با الگوسازی رفتارهای همدلانه و فراهم‌کردن محیطی حمایتی به کودکان این مهارت را بیاموزند. این آموزش باعث می‌شود کودکان روابط بهتری برقرار کرده و در برخورد با چالش‌ها، راه‌حل‌های انسانی‌تری پیدا کنند.

منابع

https://www.psychologytoday.com/us/blog/mindful-relationships/202305/teaching-children-empathy?msockid=2a9928ea87906db217713c6286fb6c8b

https://www.understood.org/en/articles/teaching-empathy-activities

دسته‌ها: آموزش ها