خشم احساس پیچیدهای است که همه انسانها از جمله کودکان آن را تجربه میکنند. خشم پاسخی طبیعی به سرخوردگی، ناامیدی یا احساس تهدید است. با اینکه احساس عصبانیت برای کودکان طبیعی است، خیلی مهم است که به آنها آموزش دهیم چگونه خشم خود را با روشهای سالم، مدیریت و ابراز کنند.
مهارتهای اجتماعی به بسیاری از ما به شکل مستقیم آموزش داده نشده است. ما این مهارتها را در طول زندگی، از طریق مشاهده تعاملات والدینمان با دیگران، آموختهایم. اما کودکان ما میتوانند تجربه بهتری داشته باشند و با راهنمایی ما یاد بگیرند چگونه احساسات خودشان را در شرایط مختلف به شیوهای مناسب و درست بیان کنند.
از سن بسیار پایین به ما گفته میشود که عصبانی و غمگین نباشیم. چنین رویکردی فقط منجر به سرکوب احساسات میشود. وقتی کودکمان پرخاشگرانه رفتار میکند، ممکن است نگران شویم اما به یاد داشته باشید این رفتار واکنش طبیعی انسان به خشم است.
ما نمیتوانیم جلوی عصبانیت را بگیریم اما میتوانیم راههایی را به کودکان آموزش دهیم که بتوانند خشم خودشان را بدون آسیب رساندن به خود و دیگران ابراز کنند. گاهی اوقات لازم است به طور موقت خشم خودمان را سرکوب کنیم (به عنوان مثال برای جلوگیری از برخوردی که ممکن است منجر به پرخاشگری فیزیکی شود). با این حال اگر همیشه خشممان را سرکوب کنیم، ممکن است درگیر مسائل روحی یا حتی جسمی مانند فشار خون بالا، افسردگی، اضطراب و مشکلات خواب و گوارشی شویم. این سرکوبی همچنین میتواند منجر به رفتار خشونتآمیز منفعلانه-پرخاشگرانه شود و روابط بینفردی را دچار مشکل کند.
خشم به خودی خود مشکلی نیست اما مانند سایر احساسات شدید، میتواند باعث شود تصمیمهای بدی بگیریم. وقتی عصبانی هستیم، تغییرات فیزیکی ویژهای را تجربه میکنیم: ضربان قلب و فشار خون و نیز سطح آدرنالین در خون بالا میرود. همچنین گاهی اوقات ممکن است بدون اینکه بدانیم، تنش عضلانی و تغییرات صوتی را تجربه کنیم.
در این مقاله، استراتژیها و تکنیکهای مختلف برای آموزش کنترل خشم به کودکان را بررسی میکنیم. مواردی که به آنها کمک میکند هوش هیجانی و مکانیسمهای مقابله سالمتری را توسعه دهند که در طول زندگی به آنها کمک قابل توجهی میکند.
آموزش مفهوم خشم و عصبانیت به کودکان
اولین قدم در آموزش کنترل خشم به کودکان، کمک به آنها برای درک مفهوم خشم است. درک احساسات برای کودکان خردسال، ممکن است طاقتفرسا و گیجکننده باشد. بنابراین، ضروری است که اصطلاح «خشم» و احساسات مرتبط با آن را به شکلی مناسب معرفی کنیم. برای این کار میتوانید از چنین راهکارهایی استفاده کنید:
کتابخوانی و گفتوگو در مورد کتاب
خواندن کتابهای مرتبط با موضوع خشم برای کودکان و ترتیب دادن گفتوگوهای ساده در مورد کتاب، میتواند کمک کند بچهها مفهوم خشم را بهتر درک کنند.
کودکان با بررسی تجربیات شخصیتها در مورد خشم و گفتوگو در مورد دلایل پشت احساسات شخصیتها، میتوانند یاد بگیرند که خشم یک احساس مشترک بین همه انسانها است و هر کسی ممکن است عصبانی شود.
گنجاندن خشم در بازی
یکی از راههای موثر برای معرفی مفهوم خشم به کودکان خردسال از طریق بازی است. مراقبان میتوانند با استفاده از اسباببازیها، عروسکها یا حتی ایفای نقش، احساسات مختلفی از جمله خشم را نشان دهند و پیامدهای واکنشهای مختلف را به نمایش بگذارند.
به عنوان مثال، میتوانید نمایش عروسکی بازی کنید. در این نمایش شخصیت اول نمایش عصبانی میشود و واکنشی پرخاشگرانه نشان میدهد. بعد از نمایش میتوانید در مورد شرایطی صحبت کنید که عروسک چنین واکنشی نشان داد و این پرسش را مطرح کنید که اگر عروسک رفتار آرامتری نشان دهد، چه تفاوتی میکرد؟
داستانسرایی و انیمیشن
داستانها قدرت تسخیر تخیلات و احساسات کودکان را دارند. استفاده از کتابها، داستانها و انیمیشنهای مختلف متناسب با سن کودکان که شامل شخصیتهایی است که خشم را تجربه میکنند، میتواند به آنها کمک کند با احساسات خود ارتباط برقرار کنند.
پس از خواندن یا تماشای این داستانها و انیمیشنها، مراقبان میتوانند در مورد دلایل خشم شخصیتها و نحوه مدیریت خشم در آنها با کودکان گفتوگو کنند. این کار، فرآیند همدلی را در کودکان تشویق میکند و به آنها کمک میکند بفهمند همه افراد خشم را تجربه میکنند اما میتوانند نحوه واکنش را انتخاب کنند.
شیوههای بیان خشم در کودک
هنگامی که کودکان خشم را به عنوان یک احساس تشخیص دادند، باید یاد بگیرند چگونه آن را به درستی ابراز کنند. آموزش بیان سازنده احساسات به کودکان امری کلیدی است. کودکان را تشویق کنید در مورد احساسات خود صحبت کنند و به آنها اطمینان دهید احساس عصبانیت اشکالی ندارد.
در ادامه چند راهکار کاربردی برای کمک به کودکان جهت بیان خشمشان مطرح میکنیم.
نوشتن درباره احساسات را تشویق کنید
نوشتن میتواند ابزار مفیدی برای کودکان باشد تا خشم خود را در فضایی امن و خصوصی ابراز کنند. تهیه دفترچهای برای کودکان که در آن بتوانند احساسات خود را بنویسند یا نقاشی کنند، میتواند بسیار مؤثر باشد. این تمرین به آنها اجازه میدهد تا خشم خود را برونریزی کنند، در مورد احساسات خود بینش پیدا کنند و در مورد محرکهای احتمالی فکر کنند.
بیان خلاقانه
کودکان میتوانند از هنر و بیان خلاقانه نیز به عنوان ابزار قدرتمندی برای انتقال خشم خود استفاده کنند. طراحی، نقاشی یا حتی استفاده از خاک رس برای ساختن مجسمهها گِلی میتواند به آنها کمک کند احساسات خودشان را پردازش کنند و بینشهایی را در مورد محرکهای خشم خود به دست آورند.
پدر و مادرها میتوانند کودکان را تشویق کنند در مورد آثار هنری خودشان صحبت کنند و داستان کارهای هنریشان را بیان کنند.
ریشهیابی علت خشم، همراه با کودک
درک علت اصلی خشم کودک در مدیریت مؤثر خشم امری اساسی است. غالباً، خشم یک احساس ثانویه است که احساسات زیربنایی مانند ناامیدی، ترس یا غم را پنهان می کند. دلایل زیادی وجود دارد که باعث میشود کودک ما بیشتر از سایر کودکان عصبانی به نظر برسد، از جمله:
- دیدن سایر اعضای خانواده در حال مشاجره همیشگی یا جر و بحث با یکدیگر
- مشکلات با دوستها و همسنوسالها
- مورد قلدری بقیه قرار گرفتن
- درگیر شدن در تکالیف مدرسه یا امتحانات
- احساس استرس، اضطراب یا ترس در مورد چیزی
- مقابله با تغییرات هورمونی در دوران بلوغ
ممکن است برای شما یا فرزندتان مشخص نباشد که چرا آنها احساس عصبانیت میکنند. اگر اینطور است، مهم است به آنها کمک کنید بفهمند چه چیزی موجب خشم و عصبانیت آنها میشود. گفتگوهای آزاد و بدون قضاوت با کودک میتواند به شناسایی منبع واقعی خشم او کمک کند.
به عنوان بزرگسال، بسیار مهم است که در طول این بحثها صبور و همدل باشید.
گوش دادن فعال
هنگام بحث در مورد خشم با کودک، گوش دادن فعال مهم است. توجه کامل خود را به کودک معطوف کنید، ارتباط چشمی خود را حفظ کنید و گاهی حرفش را به شکل کلامی تأیید کنید تا نشان دهید که واقعاً در حال گوش دادن به مکالمه هستید.
همدلی و تأیید کردن احساسات کودکان
از نادیده گرفتن یا بیاهمیت جلوه دادن نگرانیهای آنها خودداری کنید؛ چرا که این کار ممکن است آنها را از ادامه دادن گفتوگو در آینده منصرف کند.
شناسایی محرکها نه تنها به کودک کمک میکند تا احساسات خود را بهتر درک کند، بلکه مراقبان را قادر میسازد تکنیکهای هدفمند مدیریت خشم را اجرا کنند.
اینکه با دقت به نگرانیهای آنها گوش دهید و احساساتشان را قبول و تأیید کنید، باعث شکلگیری حس اعتماد و امنیت در آنها میشود.
قبول کردن و تأیید کردن اطلاعات در این بخش خیلی مهم است. به عنوان مثال شاید کودک شما بگوید: «زمانی که نمیتوانم دایرهام را درست بکشم، خیلی عصبانی میشوم و دوست دارم کاغذ را مچاله کنم.»
گاهی ما به عنوان پدر و مادر متوجه ناراحتی و خشم کودکمان نمیشویم و چیزی شبیه به این میگوییم: «آخه چرا؟ حالا نتونستی بکشی هم اشکال نداره، بعداً یاد میگیری.» اما در چنین شرایطی لازم است که احساسات کودکمان را تأیید کنیم. میتوانیم بگوییم: «میدونم، وقتی آدم دلش میخواد یه کاری رو درست انجام بده ولی نمیشه خیلی ناراحت و عصبانی میشه.»
یادتان باشد ما میخواهیم به کودک این پیام را بدهیم که احساس خشم، پدیدهای عادی است؛ مهم شیوه بیان خشم است.
استفاده از جملههایی که با «من» شروع میشوند
به عنوان پدر و مادرها با استفاده از جملههایی که با «من» شروع میشوند، میتوانید ارتباط سالمی با کودک خود شکل بدهید. به عنوان مثال، میتوانید بگویید: «من متوجه شدم وقتی دوستت بدون اجازه، اسباببازیات را برداشت، خیلی عصبانی شدی».
چنین جملههایی به کودکان این امکان را میدهد احساس کنند بدون اینکه مورد حمله قرار بگیرند، شنیده میشوند.
8 راهکار برای مدیریت خشم در کودکان
آموزش اینکه چگونه کودکان در هنگام خشم بتوانند آرام شوند، یکی از جنبههای مهم کنترل خشم است. تکنیکهای آرام شدن در چنین شرایطی میتواند از کودکی به کودک دیگر متفاوت باشد؛ بنابراین بررسی استراتژیهای متعدد و شناسایی اینکه چه چیزی برای هر کودکی کاربرد دارد، ضروری است.
1. از کلمات استفاده کنید
از همان زمانی که فرزندان ما کم سن و سال هستند، باید روی احساساتشان اسم بگذاریم. داشتن کلمه برای بیان هر احساسی، اولین قدم در برخورد با آن است. ناامیدی، خجالت و عصبانیت اغلب خود را به طور مشابه نشان میدهند اما مردم واکنش متفاوتی به آنها نشان میدهند.
در حالی که ناامیدی در بیشتر مواقع با همدلی دیگران مواجه میشود، خشم معمولاً با تحقیر یا خشم متقابل دیگران روبر میگردد.
با نامگذاری این احساسات، میتوان کودکان را تشویق کرد تا از کلمات شما استفاده کنند. این کار به شما کمک کند بتوانید کودکان را در مسیر شناخت احساساتشان راهنمایی کنید. خشمگین بودن اشکالی ندارد اما رفتار پرخاشگرانه مطلوب نیست.
2. به «چرا» فکر کنید
از کودکتان بخواهید اگر کاری به نظرش با هدف ناراحت کردن و عصبانی کردن او انجام شده است، یک بار دیگر به چرایی اهداف آن کار خاصفکر کند.
آیا همکلاسیاش از قصد حرفی زده که او خجالت بکشد یا کودکتان حرف دوستش را اشتباه برداشت کرده است؟
اگر دخترتان چیزی از دوستتان پرسیده و او جواب نداده، برای این بوده که میخواسته او را عصبانی کند یا فقط حواسش نبوده است؟
اگر پسرتان از گروه واتساپ دوستانش حذف شده، عمدی بوده یا دست کسی خورده است؟
گاهی اوقات تصورات ما با واقعیت همخوانی ندارد و این دقیقاً همان چیزی است که باید در مورد آن با فرزندانمان صحبت کنیم.
3. تکنیکهای آرامسازی را تمرین کنید
در حالی که شاید خیلی ساده به نظر برسد، تقریباً غیرممکن است که بتوانید در همان زمانی که عصبانی شدهاید، آرام شوید. روشهای مختلفی برای آموزش آرامش وجود دارد. میتوانید از نشانههای شخصی مانند کلمات، عبارات یا تصاویر برای یادآوری در موقعیتهای سخت استفاده کنید.
برای کودکان کوچکتر، فکر کردن به یک آهنگ یا داستان مورد علاقه میتواند آرامشبخش باشد. همانطور که کودک شما بزرگتر میشود، میتوانید تکنیکهای دیگری مانند تنفس، تصویرسازی یا مدیتیشن را به او آموزش دهید.
میتوان به کودکان یاد داد که تنفس شکمی را تمرین کنند. به کودک بیاموزید که در لحظات عصبانیت نفسهای آهسته و عمیق بکشد تا ذهن و بدن خود را آرام کند. آنها را تشویق کنید که از طریق بینی عمیق نفس بکشند و به آرامی از طریق دهان بازدم داشته باشند. بر اهمیت تنفس آرام تأکید کنید.
همچنین میتوانید به آنها بگویید چشمان خود را ببندند و تصور کنند که به یک «مکان شاد» میروند؛ از آنها بخواهید همینطور که نفس عمیق میکشند، به آرامی یک کلمه یا عبارت کوتاه را تکرار کنند.
علاوه بر این، میتوانید کودکتان را تشویق کنید تا ده بشمارد یا از شمارش معکوس آرامشبخش برای تغییر جهت تمرکز خود استفاده کند. شمارش میتواند به دور کردن توجه آنها از منبع خشم کمک کند.
4. روشهای جایگزینی برای مدیریت موقعیتها برنامهریزی و تمرین کنید
از کودکتان بخواهید روی گامهایی تمرکز کند که برای رویارویی با مشکل، باید بردارد. به یاد داشته باشید تمام مشکلها پاسخ دقیق و واضحی ندارند و حل برخی از مسائل به زمان نیاز دارد. فرزندتان را تشویق کنید قبل از اقدام به هر کاری، فکر کند.
با هم به دنبال راهحل باشید؛ در مورد این صحبت کنید که چطور همه چیز میتواند متفاوت شود و فرزندتان دفعه بعد میتواند چه کارهای دیگری انجام دهد. اگر با یکی از دوستان یا هم سن و سالانش درگیری دارد، ببینید چگونه میتوانند به سازش برسند. در صورت لزوم عذرخواهی را پیشنهاد کنید. انجام این کار میتواند به کاهش اضطراب هر دو طرف درگیری کمک کند.
5. از فاصلهگذاری زمانی استفاده کنید
فرزندتان را از شرایط سخت و تحریککننده دور کنید. فاصلهگذاریهای زمانی، اگر به درستی استفاده شود، تنبیه نیستند؛ بلکه راهی برای دور کردن یک فرد (در اینجا کودک) از یک موقعیت تحریککننده و فراهم کردن زمان برای تأمل است.
این کار به کودکتان فرصت میدهد آرام شود و بتواند کنترل خودش را دوباره به دست بیاورد.
6. در آغوش گرفتن و تمجید سخاوتمند باشید
تماس فیزیکی میتواند به خنثی کردن یک موقعیت چالشبرانگیز کمک کند. بسیاری از مواقع، یک «در آغوش گرفتن» بهموقع میتواند احساس ناامیدی یا حسادتی را که میتواند منجر به عصبانیت شود، از بین ببرد. لمس ملایم بازو میتواند به آرام شدن اعصاب کمک قابل توجهی کند.
فراموش نکنید فرزندتان را نه فقط به خاطر دستاوردهایش، که به خاطر تلاشهایش نیز تحسین کنید. گاهی اوقات افراد شکست میخورند. زمانی که همه چیز اشتباه میشود، چیزهای زیادی برای آموختن وجود دارد.
7. الگوی خوبی باشید
مطالعات نشان داده است که احساسات والدین بر فرزندان آنها تأثیر میگذارد. به همین جهت، به عنوان پدر و مادر لازم است مراقب عصبانیت خود باشید. اگر فکر میکنید زیاد عصبانی نمیشوید، به تعداد دفعاتی که فریاد میزنید یا به شکلی که عصبانیت خود را نشان میدهید توجه کنید.
توجه داشته باشید چه چیزی باعث خشم شما میشود و چگونه واکنش نشان میدهید (فریاد زدن، مشت زدن به دیوار، ضربه زدن به فرمان).
در حالی که عصبانیت بخشی عادی از زندگی است، گاهی اوقات نشاندهنده یک موضوع جدیتر است. هنگامی که خشم خارج از هنجارهای رشدی قرار میگیرد، برای مثال، اگر معلمی گزارش میدهد که عصبانیت فرزند شما خارج از کنترل است یا اگر زندگی فرزند شما و احتمالاً خانواده شما را تحت تاثیر قرار میدهد، وقت آن است که به دنبال کمک از متخصصان حرفهای باشید.
چندین مشکل رشدی و سلامت روانی میتواند به طغیان عاطفی کمک کند. یک ارزیابی حرفهای میتواند به تشخیص و یافتن رویکرد مناسب برای کودک شما کمک کند.
8. برای کودکتان فعالیت بدنی فراهم کنید
شرکت در فعالیتهای بدنی مختلف مانند پریدن، دویدن، یا فشردن توپهای استرس میتواند به آزاد شدن انرژی فروخورده و کاهش عصبانیت کودکان کمک کند. این تکنیک، خروجی سالمی برای ناراحتی و عصبانیت کودک فراهم میکند.
بایدها و نبایدها در مواجهه با کودک خشمگین
هنگام برخورد با کودک عصبانی، ضروری است که با حساسیت و دقت به موقعیت نزدیک شوید. با توجه به تمام مواردی که بیان شد، بایدها و نبایدهای لازم در مواجهه با کوذک خشمگین را مرور کنیم:
بایدها
1. آرام بمانید
رفتار آرام را برای نشان دادن پاسخهای عاطفی مناسب در نظر داشته باشید. هنگامی که مراقبان آرام میمانند، به کودک کمک میکند احساسات خود را در دست داشته باشد.
2. فعالانه گوش کنید
به احساسات و نگرانیهای کودک با دقت و فعالانه گوش دهید. گوش دادن فعال به کودک نشان میدهد که احساسات او مهم و ارزشمند است.
3. احساسات و عواطف کودکان را تأیید کنید
به کودک اجازه دهید بداند که احساس عصبانیت اشکالی ندارد و احساسات او مورد تأیید هستند. این کار به او کمک میکند احساس خوب درک شدن را تجربه کند.
4. حد و مرزها را تعیین کنید
ضمن تأیید احساسات، به وضوح نشان دهید که رفتار پرخاشگرانه قابل قبول نیست. تعیین مرزها، اهمیت ابراز خشم به روشهای سالم را تقویت میکند.
5. ارتباطات آزاد را تشویق کنید
فضای امنی برای کودک ایجاد کنید تا بتواند بدون ترس از قضاوت، خودش را ابراز کند. تشویق به برقراری ارتباطات آزاد، اعتماد و پیوند میان مراقب و کودک را تقویت میکند.
نبایدها
1. احساسات آنها را نادیده نگیرید
از عباراتی مانند «نباید عصبانی باشی» یا «این مسئله مهمی نیست» اجتناب کنید؛ چرا که چنین کاری میتواند احساسات کودک را جریحهدار کند. تأیید احساسات، حتی اگر در نگاه اول بیاهمیت به نظر برسند، برای رشد عاطفی کودک بسیار مهم است.
2. عصبانیت را تنبیه نکنید
تنبیه کودک به دلیل نشان دادن احساس عصبانیت میتواند منجر به سرکوب احساسات یا برعکس طغیان بیشتر شود. به جای چنین کاری، کودک را به سمت استفاده از روشهای سالم ابراز خشم راهنمایی کنید.
3. با عصبانیت واکنش نشان ندهید
رفتار پرخاشگرانه در مقابله با خشم کودک، میتواند وضعیت را تشدید کند و باعث شود کودک احساس کند که شنیده نشده یا مورد حمله قرار گرفته است.
4. از ادبیات تند و ناراحتکننده استفاده نکنید
هنگام پرداختن به رفتار کودک از به کار بردن زبان تحقیرکننده و ناراحتکننده خودداری کنید. زبان منفی میتواند برای سلامت عاطفی کودک مضر باشد.
سخن پایانی
آموزش کنترل خشم به کودکان، بخش مهم و اساسی رشد عاطفی آنها است. میتوانیم با کمک به کودکان برای درک مفهوم خشم، توانایی بیان احساسات و شناسایی علتهای ریشهای احساساتشان، آنها را به ابزارهای ارزشمندی برای مدیریت سازنده خشم مجهز کنیم.
استفاده از تمرینها و جملات مؤثر در ابراز خشم و راهنمایی کودکان در مراحل مختلف رسیدن به آرامش، میتواند این مهارتها را هر چه بیشتر تقویت کند.
علاوه بر این، پیروی از بایدها و نبایدها در برخورد با کودک عصبانی و تلاش فعالانه برای جلوگیری از پرخاشگری، میتواند محیط پرورشی مناسبی ایجاد کند؛ محیطی که در آن، کودکان، هوش هیجانی و روشهای سالمتری برای مقابله با احساسات خود ایجاد کنند.
پرورش هوش هیجانی در سن پایین، به کودکان کمک میکند در آینده روابط قویتری ایجاد کنند، تصمیمات بهتری بگیرند و زندگی رضایتبخشی داشته باشند.
به عنوان بزرگسالانی مسئولیتپذیر، وظیفه ما این است که کودکان را با این مهارتهای ارزشمند توانمند کنیم و نسلی از افراد پرورش دهیم که از نظر عاطفی انعطافپذیر و دلسوز باشند.
مراقبان و مربیان میتوانند با تقویت هوش هیجانی، تأثیر عمیقی بر زندگی کودکان بگذارند و جامعهای تشکیل دهند که مشخصه آن همدلی، درک و ابراز عاطفی سالم است.
میتوانیم با صبر، همدلی و تلاش مداوم، به کودکان بیاموزیم از قدرت احساسات خود بهره ببرند و از آنها برای ایجاد ارتباطات معنیدار استفاده کنند و چالشهای زندگی را به خوبی پشت سر بگذارند.
دیدگاهها