برای تقویت هوش در کودک لازم است که در ابتدا هوش را بشناسیم و انواع هوش در کودکان را بهخوبی بدانیم. هوش برای قرنها موضوع داغی برای دانشمندان و روانشناسان بوده است. در 30 سال گذشته آموختهایم که ممکن است باهوش بودن چیزی بیش از یک نتیجه خوب در آزمون هوش باشد. دکتر هوارد گاردنر، استاد علوم اعصاب در دانشگاههاروارد، برای اولین بار نظریه هوشهای چندگانه را در سال 1983 ابداع کرد.
نظریه او با این تصور عمومی که هوش را میتوان با آزمونهای استانداردشده با پاسخ کوتاه اندازهگیری کرد، مخالفت میکند. در عوض، او معتقد بود که چندین نوع هوش ممکن است وجود داشته باشد و هرکسی ترکیب میزان متفاوتی از این هوشها را دارد. انطباق انواع مختلف هوش میتواند نتایج یادگیری کودکان را بهتر کند. در این مقاله در مورد اینکه هوش چیست، چند نوع هوش داریم و چگونه با شناخت بهتر انواع هوش در کودکان میتوان یادگیری و موفقیت آنها را بیشتر کرد، بحت میکنیم.
تعریف هوش؛ منظور از هوش دقیقا چیست؟
دو تعریف متفاوت از هوش ریشه در اختلافات در سنجش و شناسایی هوش دارد. اولین به این شکل است:
«هوش توانایی کسب و به کارگیری دانش و مهارت است».
تعریف دیگر پیچیدهتر است:
«هوش مجموعهای از اطلاعات باارزش نظامی یا سیاسی است.»
تعریف دوم استنباط میکند که هوش معیاری برای موفقیت بالقوه در سراسر یک جامعه است. این استفاده از هوش همان چیزی است که روانشناسان را بر آن داشت تا تست IQ را ایجاد و آن را توسعه دهند.
آیا میتوان هوش را اندازهگیری کرد؟ تستهای IQ
در اوایل دهه 1900، آلفرد بینه، روانشناس فرانسوی، به توسعه اولین نوع از تستهای ضریب هوش یا تست IQ کمک کرد. دولت فرانسه خواستار این بود که این آزمون مشخص کند که کدام کودکان بیشتر در مدرسه موفق میشوند و کدام کودکان به کمک بیشتری نیاز دارند.
آزمون اصلی Binet «سن ذهنی» کودکان را بر اساس میانگین سن و مهارتهای گروهی از دانشآموزان اندازهگیری کرد. او بعدها اعتراف کرد که این آزمون محدودیتهایی داشته و یک عدد برای نمایش دقیق همه عواملی که بر هوش تأثیر میگذارند کافی نیست.
بااینحال، این آزمون برای مدارس آمریکایی تطبیق داده شد و امروزه هنوز برای اندازهگیری هوش مورد استفاده قرار میگیرد. ضریب هوشی بالا همچنان با عملکرد کلی شغلی و موفقیت زندگی مرتبط است. IQ میتواند در طول زندگی فرد تغییر کند. در حالی که کاهش ضریب هوشی افراد بسیار آسان است، علم همچنان به دنبال راههایی برای افزایش نمره ضریب هوشی افراد است. مهمترین مرحله نیز برای رسیدن به موفقیت، تقویت هوش در کودکان است.
چرا دانستن انواع هوش مهم است؟
همه ما بهطور طبیعی در موارد مشابه مهارت نداریم؛ برخی ورزشکارتر هستند و هماهنگی اعضای بدن آنها بهتر است. برخی در سنین پایین زبان و کلمات را سریعتر میفهمند، درحالیکه برخی دیگر با اعداد و تجسم الگوها خوب ارتباط برقرار میکنند.
اما اکثر مردم بهطور کامل دامنه تواناییهای خود را درک نمیکنند و در نتیجه ممکن است به شغلهای اشتباهی روی بیاورند و یا از شغل خود لذت نبرند. همچنین ممکن است همیشه در حال تلاش باشند تا تکنیکهای یادگیری موثر که به آنها کمک میکند تا بیشتر پیشرفت کنند، شناسایی کنند.
انواع هوش در کودکان؛ هوش هشتگانه گاردنر
ممکن است اصطلاح «سبک یادگیری» را شنیده باشید که برای توصیف نحوه یادگیری کودک استفاده میشود (مانند این که یک کودک از نظر بصری بهتر یاد میگیرد در حالی که دیگری از طریق حرکت بهترین یادگیری را دارد). واقیعت این است که همه بچهها از طریق روشهای مختلف یاد میگیرند؛ از طریق بینایی، لمس و… . در نتیجه استفاده از یک سبک یادگیری برای همه کودکان کار درستی نیست!
در حالی که یک کودک ممکن است اطلاعات را از طریق یک رویکرد در یک مقطع زمانی بهتر جذب کند، همان کودک ممکن است از طریق رویکردی دیگر چیز دیگری را بهتر بیاموزد. برچسبزدن به کودکان بهعنوان اینکه یک سبک یادگیری دارند نادرست و محدودکننده است؛ یک راه بسیار بهتر برای درک فردیت نحوه یادگیری کودکان استفاده از مفهوم «هوشهای چندگانه در کودکان» است.
هر کودکی با هوشهای متفاوت متولد میشود
در سال 1983 گاردنر، جان اچ و الیزابت ا.هابز، پروفسور شناخت و تعلیم و تربیت در دانشکده تحصیلات تکمیلی هاروارد، این ایده را که افراد با یک هوش قابل اندازهگیری متولد میشوند به چالش کشیدند. طبق نظریه هوشهای چندگانه گاردنر (MIs)، حداقل هشت هوش مختلف انسانی وجود دارد و همه انسانها با درجات متفاوتی از هر کدام متولد میشوند.
گاردنر همچنین ادعا میکند که افراد دارای پروفایلهای هوشی منحصربهفرد و متمایز هستند که توسط عوامل بیولوژیکی و محیطی شکل میگیرند. بهعنوان مثال یک کودک ممکن است هوش موسیقایی و هوش ریاضی قویتری داشته باشد در حالی که کودک دیگر ممکن است هوش زبانی یا بین فردی قویتری داشته باشد. این پروفایلهای MI متمایز به دلیل تجربیات فردی و تغییرات ژنتیکی متفاوت است.
توصیه: با آزمون هوش هشتگانه گاردنر آشنا شوید.
معرفی هوشهای هشتگانه در کودکان
کودک ممکن است در بعضی از زمینهها و در جنبههایی از انواع هوش، استعداد بیشتری داشته باشد و در برخی دیگر استعداد کمتری از خود نشان دهد. با شناسایی این زمینهها میتوان استعدادیابی کودک را بهشکل بهتری انجام داد. گاردنر هشت نوع هوش را به شرح زیر تعریف میکند. همه آنها را دارند، اما آنها در طیفی از توانایی ضعیف تا قوی در ترکیبی وجود دارند که برای هر فرد منحصربهفرد است. در ادامه انواع هوش کودکان را معرفی میکنیم.
- هوش فضایی کودکان: شامل تجسم، ایجاد و دستکاری چیزی در یک فضاست؛ مانند کاری که یک خلبان هواپیما، معمار یا شطرنجباز ممکن است انجام دهد.
- هوش بدنی یا هوش حرکتی در کودکان: عبارت است از استفاده از مهارتهای حرکتی درشت یا مهارتهای حرکتی ظریف برای بیان خود یا ایجاد، یادگیری یا حل مشکلات؛ شامل هماهنگی و مهارت و استفاده از کل بدن یا قسمتهایی از بدن مانند دستها.
- هوش موسیقایی کودکان: بیان خود، درک و خلق از طریق موسیقی (با آواز خواندن، نواختن آلات موسیقی، آهنگسازی، رهبری و غیره). این هوش شامل تواناییهای موسیقی مانند حساسیت به ریتم، زیر و بمی صدا، لحن، و صداست.
- هوش زبانی کودکان: دربردارنده مفاهیمی مانند هماهنگی با معنای کلمات و صدا، ریتم، عطف و متر کلمات میشود. این هوش ممکن است شامل خواندن، نوشتن، صحبت کردن و تمایل به زبانهای خارجی باشد.
- هوش ریاضی-منطقی کودکان: عبارت است از درک و شناخت الگوها و روابط بین اعداد و اعمال یا نمادها، داشتن مهارتهای محاسباتی و توانایی حل مسائل مختلف از طریق منطق.
- هوش بین فردی کودک: به معنی میزان هماهنگشدن با احساسات، عواطف و خلقوخوی دیگران. افراد با هوش بین فردی بالا اغلب بقدرت رهبری دارند و در برقراری ارتباط و کار با دیگران توانایی خوبی دارند. این هوش گاهی اوقات به عنوان هوش اجتماعی نیز شناخته میشود.
- هوش درونفردی کودک: آگاهی از احساسات، افکار، اضطرابها و ویژگیهای خود و توانایی استفاده از این درک از خود برای کنترل تکانهها و رفتار خود و تصمیمگیری را شامل میشود.
- هوش طبیعتگرا: برای درک طبیعت (گیاهان، حیوانات، محیط زیست و…) و شناسایی، مشاهده، طبقهبندی و درک ویژگیهای متمایزکننده اجزای طبیعت به کار میرود. این هوش به ما کمک میکند تا از عناصر و الگوهای موجود در دنیای طبیعی برای ایجاد محصولات یا حل مشکلات استفاده کنیم.
چگونه تشخیص دهیم کودک ما در کدام هوش استعداد بیشتری دارد؟
در زیر مثالهایی را ارائه میکنیم که نشان میدهند کودک در کدام زمینه استعداد بیشتری دارد. موارد مشابه ممکن است برای هریک از ما پیش آید و نشانههایی از برتری انواع هوش را در کودکان خود مشاهده کنیم.
1. هوش زبانی و کلامی(با کلمات خوب)
کودکی که هوش زبانی بالایی دارد زود صحبت میکند، زبان را با حرف زدن و ساختن آهنگها و داستانها تجربه میکند و کتابخوانهای اولیه هستند. آنها عاشق داستان گفتن و گوشدادن به داستانهایی هستند که برای آنها خوانده میشود.
2. هوش منطقی (در ریاضیات و حل مسائل منطقی خوب)
شاید کوچولوی شما هنوز صحبت نکرده باشد اما او در معماها یک پدیده است؛ ساختارهای معکبی را بهخوبی کنار هم میچیند و میفهمد که چگونه خوراکیهایش را از پشت وسایل موجود در یخچال بیرون بیاورد. اگر کودک این شکلی دارید، احتمالاً در حال پرورش یک مهندس آینده هستید که همیشه میتواند از این هوش برای تفکر انتقادی و حل مشکلات استفاده کند.
3. هوش فضایی (خوب با تصاویر)
آیا یک هنرمند کوچک در دستان خود دارید؟ این کوچولوها عاشق نقاشی هستند و وقتی در حال پیادهروی هستید تشخیص میدهند کجا بودهاند (این همان خانه آبی است که دیروز باهم دیدیم!) کودکان با هوش فضایی بالا عاشق دیدن کتابهای مصور و عکسهای خانوادگی هستند.
4. هوش بدنی و حرکتی (در ورزش و حرکت خوب)
پسری ممکن است بهشکل زودرس شروع به راهرفتن کند (مثلا در 9 ماهگی راهرفتن را بیاموزد، در دو سالگی بدون چرخهای کمکی دوچرخه سواری کند و مانند یک ستاره ماراتن در دویدن تعادل داشته باشد). تعادل این کودکان استثنایی است و بهراحتی ورزش میکنند. ممکن است فرزندی داشته باشید که هنوز اهل مطالعه نیست، اما او یک ستاره در فوتبال باشد؛ اگر اورا شناسایی کنید برای آینده او خوب است!
5. هوش موسیقایی (در موسیقی و ریتم خوب)
دختر خانم کوچک شما در کلاس موسیقی یک ستاره است؟ آیا او از قابلمه و تابه ساز میسازد و عاشق خواندن آهنگ در وان حمام است؟ اگر چنین است، او احتمالاً یک موتزارت نوپا با استعداد موسیقی بالا است. در حالی که روی مهارتهایی کار میکنید که ممکن است بهراحتی به دست نیاید، از این استعداد او نباید غافل شوید.
6. هوش بین فردی (خوب با مردم و ارتباطات)
مادری میگفت که بچه او میتواند با تصویر سگ روی اسباببازی خودش حرف بزند. این بچهها با مردم خوب هستند. آنها با دیگران صمیمیهستند، میتوانند با غریبهها صحبت کنند و احتمالاً وقتی آنها را در مهدکودک رها میکنید هرگز ناراحت نمیشوند؛ زیرا دوستان زیادی برای بازیکردن دارند.
7. هوش درونفردی (خود هوشمند)
برخی از بچهها در خواندن احساسات خود و تفکر عمیق در مورد آنها عالی هستند. آنها متفکر و دروننگر هستند و همیشه میدانند که چه زمانی غمگین، دیوانه یا خجالتزده هستند و چرا. در حالی که بسیاری از ما برای کمک به کودکانمان برای درک احساسات آنها تلاش میکنیم، برخی از بچهها بهطور طبیعی از این احساسات آگاه هستند.
8. هوش طبیعتگرا (طبیعت هوشمند)
آیا کوچولوی شما برای دیدن عناصر طبیعی توقف میکند؟ عاشق بازی در گل است؟ آیا او همیشه به پنجره اشاره میکند تا بیرون برود؟ اگر چنین است، احتمالاً او هوش طبیعی بالایی دارد و عاشق باغبانی، پیادهروی و غلتیدن در برگها است.
از همین امشب بازی کودک خود را تماشا کنید و نقاطقوت او را در نظر بگیرید. بدانید که این نقاطقوت به او این امکان را میدهد که بر موانع غلبه کند و در آینده موفق شود.
بایدها و نبایدها در مورد تقویت هوش در کودکان
تقویت هوش در کودکان یک فرآیند گسترده و چندجانبه است که نیاز به توجه و زمان دارد. در این راستا، برخی از بایدها و نبایدها در مورد تقویت هوش در کودکان عبارتند از:
بایدها:
- تشویق به خواندن:
- ارتقای علاقه کودکان به خواندن کتب متناسب با سنشان.
- ارائه کتب جذاب و مفید برای توسعه دایره لغات و تفکر منطقی.
- بازیهای آموزشی:
- ارتقای هوش بازیهای آموزشی.
- بازیهایی که به حل مسائل و تفکر استدلالی کودکان کمک کنند.
- توسعه مهارتهای اجتماعی:
- تشویق به همکاری و ارتباط با دیگران.
- آموزش مهارتهای ارتباطی و حل اختلافات.
- تربیت انعطافپذیر:
- آموزش به کودکان در رابطه با چگونگی مقابله با شرایط چالشبرانگیز و حل مسائل.
- تربیت انعطافپذیری در مقابل تغییرات و نوآوریها.
- ترغیب به فعالیتهای هنری:
حمایت از خلاقیت و هنر در کودکان.
- ایجاد فرصتها برای تجربه هنرهای مختلف مانند نقاشی، موسیقی، و تئاتر.
نبایدها:
- فشار زیاد:
اجبار به یادگیری و تقویت هوش بدون توجه به توانمندیها و علایق طبیعی کودک.
- فشار زیاد برای بهدستآوردن نتایج خاص در زمینههای خاص.
- محدودکردن بازی و سرگرمی:
- محدودکردن کامل کودکان در انجام بازیها و سرگرمیها، بهخصوص آنهایی که الزاما آموزشی نیستند.
- عدم توجه به علایق شخصی:
- نادیدهگرفتن علایق و توانمندیهای خاص هر کودک.
- عدم ارتقای مسیرهای یادگیری شخصی هر فرد.
- نقدهای منفی بیپایان:
- انتقادات بیپایان و فراگیر که ممکن است احساس انزجار و ناکامیدر کودک ایجاد کند.
- حمایتنکردن از کودکان در مواقع خطا و اشتباه.
- عدم توجه به سلامت جسمی و روانی:
- نادیدهگرفتن سلامت جسمی و روانی کودکان در فرآیند یادگیری.
- فراموش کردن اهمیت استراحت و فعالیتهای فیزیکی برای توانبخش ذهنی.
توجه به این بایدها و نبایدها میتواند به والدین و مربیان کمک کند تا یک محیط حمایتآمیز و مناسب برای تقویت هوش در کودکان ایجاد کنند.
توصیه: مقاله کتابهای مفید و کاربردی در مورد هوش هشتگانه در کودکان را مطالعه نمایید.
جمعبندی
8 نوع هوش دنیای روانشناسی تربیتی را تکان داد. در سالهای اخیر این نظریه مورد مناقشه قرار گرفته است. جردن پترسون، یکی از مشهورترین روانشناسان جهان امروز، 8 نوع نظریه هوش را «بیارزش» مینامد؛ او استدلال میکند که 8 نوع هوش فقط 8 نوع «استعداد» هستند.
این نقدها و استدلالها هنوز در حال توسعه هستند. جالب است که ببینیم دنیای روانشناسی تربیتی و سنجش هوش در چند دهه آینده به کجا خواهد رفت. حواستان به پیشرفتهای جدید باشد و به یاد داشته باشید، حتی اگر کودک شما هرگز در آزمون IQ نمره بالایی کسب نکند، باز هم شانس خوبی دارد که نوعی هوش داشته باشد که به موفقیت او کمک کند.
منابع:
https://www.thinkific.com/blog/intelligence-types/
https://practicalpie.com/what-is-intelligence/What_Is_Intelligence
https://www.verywellfamily.com/what-are-multiple-intelligences-4002039
دیدگاهها